در بحث اصول یکی از طرق رسیدن به حکم شرعی،ظن است. در واقع ادلهای که ما به آن اعتماد میکنیم یعنی ادله وصول به حکم شرعی،یا قطعی است یا ظنی است. قطعی مثل، خبر متواتر و اجماع محصَّل و اجماع منقول.
پس تواتر راه قطعی میشود.تواتر یعنی کثیری از اخبار،یک محتوی و یک مفهوم را به ما رساندهاند و لذا این مفاد و این مدلول برای ما قطع آور است.
ظنی،مثل خبر واحد که مصداق اتمّ راه رسیدن به حکم شرعی است و بسیاری از احکام شرعی از مسیر خبر واحد تأمین میشود. ظنی است یعنی ما نسبت به حکم واقعی قطع پیدا نمیکنیم بلکه ظن به حکم واقعی پیدامیکنیم و گمان میکنیم حکم واقعی این است.در چنین مواردی اصل و قاعده در باب ظن، عدم حجیت است. مثلاً در شهرت فتوایی،یک فتوایی در میان کثیری از افراد، مشهور است.
آیا شهرت فتوایی به لحاظ استکشاف از حکم شرعی قابلاعتماد است یا خیر؟ آیا ارزش دارد یا ندارد؟
مصادیق:
فقیه قبل از آنکه به سراغ عناوینی برود تا در پیِ این باشد که آیا دلیل بر اعتبار است یا خیر، بایستی به دنبال این باشد که اگر ما اصلاً دلیل نداشته باشیم،قاعده چه اقتضاء میکند؟ یعنی تحلیل قاعده در موارد مشکوک یا ظرفیتیابی سند مشکوک چگونه است؟
سند مشکوک مثل شهرت فتوایی یا مثل خبر واحد،این سندی که ما شک داریم که آیا قانونگذار به آن اعتبار بخشیده یا نه؟ اینجا چکارکنیم؟ آیا میتوانیم اعتمادکنیم؟
یا قاعده این را میگوید که شما آزاد نیستید و قاعده قابل اعتماد نیست.پس ما گفتیم که اصل در ظنون مشکوک الاعتبار،عدم حجیت است. هرگاه شما شک کردی به اینکه چنین ظنی اعتبار شده است یا نه مقتضای قاعده آن است که قابل استناد نیست.سندیت آن مخدوش است،این را همه قبول دارند.
ما میخواهیم ببینیم آن قاعدهای که میتواند در ارزیابی اسنادمشکوک، مستند ما قرار بگیرد چیست؟یعنی سند یا حرف یا نکتهای است که قانونگذار میخواهد به آن اعتبار ببخشد من هنوز اعتبارش را احرازنکردم.هر چیزی که قابلیتاجراء داشتهباشد،آثار قانونی داشتهباشد،فرایندتصویب داشتهباشد،اگر من شککردم در اعتبار هر قانونی که معتبِر و مقنِّن آن خدا یا غیرخدا باشد یعنی عندالعقلاء باشد موضع ما چگون هاست؟موضوع بحث ما این است.
مثلاً اگر منِ قاضی در سندی شک کردم که آیا قابلاعتماد است یا خیر،در صورت تشکیک در ارزیابی آن و اعتبارسنجی آن،راهحل چیست؟ پس این بحث اعم است فقط حاصل احکام شرعی نیست بلکه توسعه دارد،یعنی هر چیزی که سندیت آن مشکوک است.