علم اصول- فقه بهعنوان یک علم بنیادی در فرآیند اجتهاد و یکی از سازوکارهای مهم درفرایند استنباط حکم شرعی در طول تاریخ شاهد فراز و نشیبهای زیادی بوده است و توسط بزرگانی مانند علامه حلی؛ شهید اول و دوم، میرزای نائینی، محقق اصفهانی، آخوند خراسانی، مرحوم خویی، شیخ انصاری و سایر علماء مورد تحلیل و کنکاش علمی قرار گرفته است.
ولی یکی از تحولات بسیار مهم و قابلتوجه در علم اصول، آراء و نوآوریهای متفکر بزرگ شهید سید محمدباقر صدر«رحمه الله علیه»هست درواقع ابداعات شهید آنقدر گسترده است که باکمال اطمینان میتوان گفت که ایشان مکتب جدیدی در علم اصول به وجود آوردند و دلیل این سخن، تحولی است که ایشان در ساختار، روش و در تعمیق بسیاری از مسائل علم اصول ایجاد نمودهاند.
شهید محمدباقر صدر«رحمه الله علیه» با طرح مبانی بدیع و جدید خود، درزمینه مسائل علم اصول در ابعاد مختلف بحثهای جدید قابلتوجهی در علم اصول ایجاد نموده است و با یک نگاه معرفتی دقیق و با نگرشی نو و خلاقانه ابواب جدیدی را در سیر تکاملی اجتهاد پدید آوردهاند.
ازاینرو ضرورت ایجاب میکند برای شناسایی آراء و نوآوریهای مرحوم شهید صدر«رحمه الله علیه»در اصول فقه به مهمترین ابداع ایشان که همان مسلک حق الطاعه است پرداخته شود.
مسئله موردبحث در نظریه حق الطاعه این است که در موارد احتمال تکلیف در شبهه بدویه بعد از فحص قبل از ملاحظه ترخیص یا برائت شرعی مقتضای حکم عقل، برائت است یا احتیاط؟
آیا در موارد احتمال تکلیف باید از جهت رعایت احتمال، احتیاط کرد یا اینکه چون بیانی بر واقعقائم نشده است، برائت باید جاری کرد؟
شهید صدر«رحمه الله علیه» معتقد است ریشه این بحث مثل بسیاری از بحثهای اصولی دیگر، به این برمیگردد که ما دایره شمول حق طاعت مولای حقیقی را چه اندازه میدانیم: آیا فقط تکالیف مقطوع را شامل میشود یا تکالیف مظنون و محتمل را نیز دربرمی گیرد؟
شهید صدر«رحمه الله علیه»معتقد است: دایره حق مولا موسع است و شامل تکالیف محتمل هم میشود. به همین دلیل مولویت مقولهایاست که عقل آن را بهواسطه ملاکاتی چون «شکر منعم» یا «خالقیت» یا «مالکیت» درک میکند و هر جا که ملاک مولویت بیشتر محقق باشد، حق طاعت موسعتر است، بهگونهای که ممکن است در برخی مراتب ملاک، سعه حق طاعت فقط شامل اوامر و نواهیمعلوم مولا باشد ولی در مورد خداوند متعال، ازآنجاکه ملاک خالقیت و منعمیت و مالکیت در حد نهایت است، حق اطاعت نیز وسیعترین دایره شمول را داشته باشد بهطوریکه تکالیف احتمالی مولا را هم در برگیرد. دلیل ایشان براین مدعا شهادت وجدان است.
شهید صدر«رحمه الله علیه»خود معترف است که هیچ دلیلی بر نظریه حق الطاعه نمیتوان اقامه کرد و فقط آن را از بدیهیات عقل عملی دانسته و همانگونه که اصل حق طاعت نسبت به منعم و خالق و مالک از بدیهیات عقل عملی است، برهان پذیر نیست، حدود و سعه این حق هم صرفاً بدیهی است و نیاز به برهان ندارد.
برخی نظریه حق الطاعه را به شکلی که شهید صدر«رحمه الله علیه»تقریر نمودهاند، قابلپذیرش نمیدانند و میگویند: در شبهات بدویه حق باکسانی است که قائل به قبح عقاب بلابیان شدهاند ازاینرو این نظریه را از سه منظر در بوته نقد قرار دادهاند.